۱۶ دانستنی جالب از دوران کودکی و نوجوانی ثروتمندترین فرد جهان
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۵۹۷۱۲
ایلان ریو ماسک مهندس، طراح صنعتی، مخترع و شخص نامی تجارت در صنایع پیشرفته آمریکایی و جزء ده شخصیت تأثیرگذار در فناوری است. وی به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته می شود.
۱- ایلان ماسک در ۱۲ سالگی یک گیم کامپیوتری کوچک ساخته بود
نام ایلان ریو ماسک اولین بار در سال ۱۹۸۴ میلادی در آفریقا به گوش رسید. مجله فناوری اداری و کامپیوتر در آفریقای جنوبی، کد یک بازی را که توسط ماسک نوشته شده بود، به چاپ رساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نام بازی بلاستار بود و حال و هوایی فضایی و تخیلی داشت. این بازی دستورالعملی ۱۶۷ خطی داشت و مربوط به زمانی میشد که کاربران کامپیوترهای ابتدایی، برای اجرای برنامهها باید کدهای آن را تایپ میکردند. البته بازی طراحی شده توسط ماسک در دنیای علم و کامپیوتر چندان درخشان ظاهر نشد، اما از آنچه از یک بچهٔ ۱۲ ساله بر میآید، بسیار بهتر بود.
چاپ این کدها در آمدی ۵۰۰ دلاری برای او داشت و نامش را بر سر زبانها انداخت. در این بازی کاربر باید یک سفینه باربری فضاییها را که حاوی بمبهای هیدروژنی بود، نابود میکردید.
۲- ایلان ماسک عاشق کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها بود
یکی از تأثیرگذارترین کتابهای زندگی او راهنمای سفر رایگان به کهکشان (راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها) نوشته داگلاس آدامز بود.
ایلان ماسک دربارهٔ این کتاب گفته: «آدامز در کتاب به این نکته اشاره میکند که مشکلترین بخش قضیه این است که چه سوالهایی باید بپرسیم. هنگامی که شما پرسشها را بدانید، پیدا کردن پاسخ آسان میشود. من به این نتیجه رسیدم که باید دامنهٔ آگاهی انسان را افزایش دهیم تا دریابیم که چه سئوالاتی بپرسیم.»
۳- ایلان ماسک در آفریقای جنوبی در همان دوران آپارتاید به دنیا آمده بود
ایلان متولد سال ۱۹۷۱ میلادی در پرتوریا شهری بزرگ در شمال شرقی کشور آفریقای جنوبی است که به اندازه چند ساعت رانندگی با ژوهانسبورگ فاصله دارد. ردپای نژادپرستی سیستم حاکم بر آفریقای جنوبی در دوران کودکی او پیدا بود، چنانکه این کشور گاه و بیگاه درگیر تنشها و خشونتهای این تفکر میشد.
۴- ایلان ماسک در طرف مادری ریشه آلمانی – سوئیس دارد
شجره نامه مادری ایلان نشان میدهد که اجداد آلمانی سوییسی او با نام خانوادگی هالدمن در خلال جنگهای داخلی، اروپا را به مقصد نیویورک ترک کردهاند و از آنجا به سمت فلاتهای غرب میانه به ویژه مینه سوتا و ایلینویز رفتهاند.
۵- پدربزرگ ایلان ماسک، آدمی ماجراجو بود
جاشوا -پدربزرگ مادری ایلان ماسک -مردی استثنایی و عجیب بود و به نوعی الگوی ماسک شد. جاشوا را پسری ورزیده و متکی به خود توصیف کردهاند.
جاشوای جوان به سواری گرفتن از اسبهای وحشی، بوکس و کشتی علاقهمند بود و معمولا هنگام رام کردن اسبها برای کشاورزان محلی دچار آسیب دیدگی میشد. او اولین کسی بود که در کانادا نمایش سوارکاری به راه انداخت.
در دوران رکود اقتصادی دهه ۱۹۳۰ میلادی، او دچار بحران مالی شدیدی شد. با از دست رفتن زمینها، او به زندگی کولی وار روی آورد. با قدی حدود ۱۸۵ سانتی متر کارهای ساختمانی میکرد و هم به اجرای برنامه روی اسب میپرداخت.
بعدها او به دنبال ماجراجویی جدیدی بود. او پرواز را انتخاب کرد و هواپیمایی تک موتوره خرید. هالدمن در سال ۱۹۷۴ و در سن ۷۲ سالگی فوت کرد. او در حال فرود با هواپیمای خودش، متوجه سیمی که بین دو تیرک بسته شده بود نشد، چرخهای هواپیما به سیم گیر کرد و باعث سقوط آن شد.
۶- مادر ایلان ماسک مدل عکاسی بود
می، مادر ایلان، دختری درس خوان بود، به ریاضیات و علوم علاقهٔ زیادی داشت. در سن ۱۵ سالگی اطرافیان متوجه ویژگیهای گیرای او شدند. میبسیار زیبا بود. با قدی بلند و موهایی بلوند خاکستری، گونههایی برجسته که در هر جمعی توجه همه را جلب میکرد. یکی از دوستان خانوادگی آنها مدرسهٔ مدلینگ داشت و میمدتی در آنجا آموزش دید. آخر هفتهها در مراسم رونمایی لباس شرکت میکرد یا برای مجلات مدل عکاسی می شد.
در نهایت مادر ایلان ماسک هم جزء راهیافتگان به مرحلهٔ نهایی ملکهٔ زیبایی آفریقای جنوبی شد. او تا شصت سالگی به کار مدلینگ ادامه داد.
۷- پدر ایلان ماسک، مهندس مکانیک و الکترونیک بود
ارول ماسک -پدر ایلان – بارها از «می» خواستگاری کرد و در نهایت پس از هفت سال موفق شد تا جواب مثبت میرا به دست آورد! ارول مهندس مکانیک و الکترونیک بود و پروژههای بزرگی را مانند ساختمانهای تجاری و اداری، پاساژها، مجتمعهای مسکونی و پایگاههای نیروی هوایی در اختیار داشت.
۸- ایلان آنقدر در کودکی در دنیای درونش بود که تصور میکردند کمشنوا است!
ایلان همهٔ صفات کودکی کنجکاو و پرانرژی را داشت. خیلی سریع فرا میگرفت و مادرش مانند تمام مادرها، فرزندش را یک نابغه میدانست. اما داستان از این قرار بود که به نظر میرسید ایلان در دنیای دیگری به سر میبرد. وقتی در دنیای خودش بود واکنشی به صحبتهای اطرافیان نشان نمیداد، انگار که واقعا نمیشنید. این موضوع باعث نگرانی پدر و مادرش شد، پس او را جهت شنوایی سنجی نزد دکتر بردند. مادرش میگفت: «گاهی او اصلا صدای شما را نمیشنود.» دکترها یک سری آزمایش روی ایلان انجام دادند و تصمیم گرفتند لوزه سوم یا آدنوئید او را بردارند، البته این کار تأثیری در حل مشکل ایلان نداشت، چراکه این حالت او بیشتر مربوط به درون ذهن ایلان بود تا سیستم شنواییاش.
۹- ایلان در نوجوانی بسیار پرمطالعه بود
برای ایلان ده ساعت مطالعه در روز کاری عادی بود و آخر هفتهها روزی دو کتاب میخواند.» در یکی از سفرهای خانوادگی و در نیمهٔ راه، اعضای خانواده متوجه غیبت ایلان شدند. برای پیدا کردنش به یکی از نزدیکترین کتاب فروشیها رفتند و او را در انتهای سالن، روی زمین و در حال مطالعه پیدا کردند!
«به جایی رسیدم که تمام کتابهای کتابخانهٔ مدرسه را خوانده بودم. پس سعی کردم مسئولین کتابخانه را قانع کنم تا کتابهای جدید سفارش دهند. بعد از آن شروع به خواندن دانشنامه بریتانیکا کردم که بسیار سودمند بود.»
۱۰- ایلان ماسک عاشق آسیموف بود!
ایلان به مطالعه کتابهای تخیلی و مصور بسیار علاقه داشت. کتاب ارباب حلقهها، سری کتابهای آیزاک آسیموف، کتاب ماه یک معشوقهٔ خشن است از جمله کتابهای مورد علاقه او بودند.
۱۱- ایلان ماسک فرزند طلاق است و انتخاب سختی کرد
در نه سالگی ایلان، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند. وی به همراه سه فرزندش به خانهای ییلاقی نزد مادرش رفت. چند سال بعد ایلان تصمیم گرفت نزد پدرش برگردد و با او زندگی کند. عدهای معتقدند که ایلان این تصمیم را براساس منطق گرفته و عدهای دیگر دلیل آن را فشارهای مادربزرگ ایلان میدانند.
زندگی در خانهٔ پدر خوب پیش میرفت. او کلی کتاب داشت که ایلان میتوانست آنها را بخواند. پول برای خرید کامپیوتر و هر آن چیزی که ایلان نیاز داشت، آماده بود.
ارول بسیار هوشیار و قوی بود، اما در عین حال، از سختگیری نسبت به فرزندانش احساس رضایت میکرد و حتی اشتباهات کودکانهٔ آنها برایش قابل هضم نبود.
«پدرم قطعا از مشکلات روانی رنج میبرد و مطمئنم که من و ایلان نیز چنین چیزی را از او به ارث بردهایم. روش تربیتی پدرم از لحاظ احساسی چالش برانگیز بود، اما به هر حال همین روش، ما را به کسانی که امروز هستیم تبدیل کرده است.»
۱۲- ملاقات با کامپیوتر در ۱۰ سالگی
وقتی ایلان ۱۰ ساله بود برای اولین بار در یکی از مراکز خرید ژوهانسبورگ، یک کامپیوتر دید. در گوشهای از یک فروشگاه لوازم الکترونیکی، چند کامپیوتر برای فروش گذاشته بودند.
«باید یکی از آنها را میداشتم و به پدرم اصرار کردم یکی برایم بخرد.» به زودی ایلان صاحب یک دستگاه کمودور مدل VIC-۲۰ شد. یک کامپیوتر خانگی محبوب در دههٔ ۱۹۸۰ که رکورد فروش کامپیوتر را شکست. به همراه دستگاه، یک کتابچه نیز وجود داشت که زبان برنامه نویسی بیسیک را آموزش میداد.
۱۳- آثار علاقه ماجراجویی و کارآفرینی در نوجوانی
ایلان بقیه بچهها را برای ساخت ترقه و فشفشه، مدیریت میکرد. او از ترکیب کردن مواد شیمیاییای که تهیه میکرد و قراردادن آنها در قوطی، فشفشه و موشک میساخت. زمانی هم قصد داشت با پسرخالههایشیک ویدئو کلوپ راه بیاندازند. اما خب در سن زیر ۱۸ سال نتوانستند مجوز بگیرند.
شجاعانهترین شاهکار آنها مسافرتشان بین ژوهانسبورگ و پرتوریا بود. در دههٔ ۱۹۸۰ آفریقای جنوبی کشوری با آمار خشونت بالا بود و راه آهن ۵۶ کیلومتری بین این دو شهر یکی از خطرناکترین مسیرهای مسافرتی دنیا به حساب میآمد. آنها بین سنین ۱۳ تا ۱۶ سالگی در ژوهانسبورگ به مهمانیهای زیادی میرفتند و دست به کارهای عجیب میزدند.
۱۴- ایلان در مدرسه کتکخور بود!
در یک بعداز ظهر ایلان و برادرش -کیمبال- بالای پلههای مدرسه نشسته و مشغول خوردن خوراکیهایشان بودند. یکی از همکلاسیها تصمیم گرفت ایلان را اذیت کند. آن پسر از پشت سر به ماسک نزدیک شد و با لگد به سر او ضربه زد. ایلان از بالای پلهها به پایین غلت خورد و افتاد. بعد از اینکه به پایین پلهها پرت شد، تمام گروه به او حمله کردند و به صورت و بدن او ضرباتی میزدند.
ماسک را فورا به بیمارستان رساندند. حدود یک هفته طول کشید تا توانست به مدرسه برگردد. ایلان پنج سال سروکله زدن با این گروه بیرحم و قلدر را تاب آورد.
۱۵- ماسک هر درسی را که در مدرسه دوست داشت خوب میخواند و باقی را فقط در حد قبولی میخواند
«من فقط به این فکر میکردم که برای رسیدن به هدفم به چه چیزی نیاز دارم. درسهایی مانند زبان آفریقایی را باید میخواندیم و من واقعا نمیدانستم که به چه دردی میخورد. احمقانه بود. من فقط نمره قبولی میگرفتم و همین کفایت میکرد. در درسهایی مانند فیزیک و کامپیوتر بالاترین نمرهها برای من بود. من برای گرفتن بالاترین نمرهها باید دلیل کافی میداشتم. ترجیح من به انجام بازیهای کامپیوتری، برنامه نویسی و کتاب خواندن بود تا گرفتن بالاترین نمره در درسی که هیچ فایدهای برای من نداشت.»
۱۶- مهاجرت نجاتبخش به کانادا در ۱۷ سالگی
ایلان در ۱۷ سالگی آفریقای جنوبی را به مقصد کانادا ترک کرد. بخشی از علت این مهاجرت، فرار او از اعزام به خدمت در ارتش نژادپرست آفریقای جنوبی بود. او نمیخواست در خدمت ارتش باشد و گمان میکرد او را به زور به ارتش خواهند برد.
شکی نبود که ایلان از اعماق وجودش در فکر رفتن به آمریکا بود. تمایل شدیدش به کامپیوتر و فناوری، علاقهای وافر نسبت به سیلیکون، ولی در او ایجاد کرده بود و میدانست آیندهٔ رویاهایش در آنجا شکل میگیرد. برعکس، آفریقای جنوبی با رویای کارآفرینی او در تضاد بود.
منبع: یک پزشک
منبع: پارسینه
کلیدواژه: ایلان ماسک ایلان ماسک سبک زندگی پارسی خبر عکس آفریقای جنوبی ایلان ماسک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۵۹۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشتازی خاندانهای نصفجهان؛ از تحریم تنباکو تا رهایی از وابستگی غرب در دوران مشروطه
اصفهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده، از پیشگامی در نهضت تنباکو تا تلاش برای رهایی از وابستگی به غرب آن هم در زمانی که شاید این مفاهیم، رواج چندانی نداشته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، اصفهان و نصفجهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده است؛ بهعنوان مثال پیش از موضوع نهضت تنباکو سیاست فهم احساس خطر کردند و بر همین اساس اولین شخصی که متوجه خطر این موضوع شد، آقانجفی از علمای سرشناس اصفهان بود؛ راهکار او این بود که فتوا دهد و خریدوفروش تنباکو را برای مردم حرام اعلام کند.
بر این اساس بسیاری از ما نام خاندانهای فراوانی از جمله آقانجفی، امین، کلباسی، اژهای و… را شنیدیم که نقشآفرینی فراوانی در تاریخ این شهر داشتهاند و بر همین اساس محمود فروزبخش نویسنده و اصفهانپژوه به خبرنگار ایمنا اظهار کرد: مهمترین خاندان علمی اصفهان خاندان نجفی است که از شیخ محمدتقی رازی استاد میرزای شیرازی آغاز میشود.
وی با بیان اینکه پسر او محمدباقر نجفی است که رئیس حوزه علمیه اصفهان بوده و فرزندانش نیز آقانجفی، شیخ محمدحسین، حاج آقا نورالله و شیخ جمال هستند، افزود: آقا نجفی زعیم حوزه اصفهان بود که اولین فتوای تحریم تنباکو در اصفهان را داد، همچنین مبارزه با بهائیت را در دستورکار داشته است.
این نویسنده و اصفهانپژوه تصریح کرد: شیخ محمد حسین نیز در نجف فوت میکند و پسر او شیخ محمدرضا است که استاد امام خمینی (ره) و نویسنده کتاب نقد فلسفه داروین و نگهدارنده حوزه علمیه در زمان اختناق رضاشاه است؛ حاجآقا نورالله نیز رهبر مشروطهخواهان اصفهان بود که خانه او امروزه خانه مشروطه نام گرفته و کتابی بهنام مقیم و مسافر دارد و در آن به زبان رمان از مشروطه دفاع کرده است.
فروزبخش با اشاره به اقدامات حاجآقا نورالله نجفی گفت: تأسیس بیمارستان خورشید، انجمن صفاخانه، شرکت اسلامیه (شرکت اسلامیه شرکتی سهامی عام و یکی از اولین و مهمترین کارخانههایی بود که در دوران مشروطه در ایران با هدف تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، با تلاش و حمایت اغلب بازرگانان و علمای اصفهان و شیراز و کاشان، به ویژه آقا نجفی اصفهانی و نورالله نجفی اصفهانی در فروردین ۱۲۷۸ تأسیس شد.) و حمایت از مدارس و روزنامهها از اقدامات حاجآقا نورالله بوده که ریاست شرکت اسلامیه به عهده کازرونی بوده و از سویی جمعی از تجار و روحانیون به این نتیجه رسیدند از پارچه داخلی حمایت کرده و آن به اقصی نقاط جهان توزیع کنند.
وی با بیان اینکه شیخ جمال نیز مشروطهخواه بود که به تهران تبعید شد و آنجا همراه با شهید مدرس از مخالفان رضاشاه بود، خاطرنشان کد: یکی دیگر از خاندانهای مطرح، خاندان کلباسی است که افراد علمی زیادی دارند اما در مسائل سیاسی نبودند؛ رأس این خاندان محمدابراهیم کلباسی بود که مزار او پشت مسجد حکیم است و به زهد و تقوا شناخته میشود در واقع حاجی کلباسی و سید شفتی احیاکننده حوزه علمیه اصفهان در اوایل دوران قاجار بودند.
این نویسنده و اصفهانپژوه یادآور شد: از دیگر خاندانهای مطرح نیز خاندان اژهای هستند که شخصیت معروفشان ملاعلیاکبر اژهای است که فتوای جهاد با روس را دارد و از دیگر شخصیتهایشان نیز میرزا علیاکبر اژهای است که در بحث تحریم تنباکو به آقانجفی کمک کرد..
فروزبخش با بیان اینکه خاندان امین، مجلسی، درچهای، روضاتی، چهارسوقی، فشارکی، خاتونآبادی، خراسانی، بهشتی، صدر و شفتی از دیگر خاندانهای فعال در عرصه علمی هستند، عنوان کرد: همراهی پدر و همسر بانو امین و ساخت بیمارستان امین از نکات قابل توجه است.
به گزارش ایمنا، علمای ایرانی و خصوصاً اصفهانی با جایگاه ویژه خود در تاریخسازی، مدنیت، هنر و سیاست، فرهنگساز و شاخه اصلی درخت انسانیت شناخته میشوند؛ در واقع باید گفت این پیشگامان تاریخ و تمدن در جایجای تاریخ، چه با حضور مستقیم خود و چه از طریق تربیت شاگردان همواره شاخص، والا و گرامی بودهاند اما آنگونه که باید و شاید، به معرفی آنها نپرداختهایم و لازم است با سرلوحه قرار دادن تاریخ و تمدن خود، الگویی به عظمت تاریخ این دیار برای نسل جدید ارائه کنیم.
کد خبر 748194